[ ف ِ ع َ ] (ع ص ) تأنیث دافع. دافعه . یکی از قوتهای تن است نزد طبیبان .قوّه دافعه یکی از هشت خادم نفس نباتیست که فضول غذا را بیرون کند. قوه ای که ثفل غذای مهضومه را بیرون کند. ... دافعات . [ ف ِ ] (ع ص ) ج ...
ج يآفيخ ويوافيخ. 1-ملتقى عظم مقدم الرأس ومؤخره. 2-موضع يتحرك من رأس الطفل يتحرك، وهو فراغ ب... + المزيد يافوخ
احصل الآن على مجموعة واسعة من الدروس والتمارين والموارد التعليمية الأخرى المصممة لدعم تعلمك وتطوير مهاراتك، واستعد لتحقيق نتائج مميزة في مسيرتك التعليمية بالإضافة إلى دليل الأستاذ في مادة رياضيات (ج م ع ت) - 1 ثانوي
Начнем с самой простой для произношения буквы - خ - (ее название خاء - "хо").. Эта буква произносится так же, как твердая русская "Х" в таких словах, как "холод" (если خ огласована "фатхой", т.е. звук огласовки "А" произносится ...
دافعات . [ ف ِ ] (ع ص ) ج ِ دافعة. ۲۲ فرهنگ. همه دقیق آوا مشابه متن آغاز قافیه
معنی واژهٔ دافعات در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب 0 یک واژه بنویسید جستوجو در همهٔ واژهنامهها
ما هو تعريف الدافعية؟ الدافعية هي شيء يوجد داخل الإنسان ولها دور أساسي في تحريكه نحو القيام بفعل معين من أجل تحقيق أهدافه وذلك من أجل إشباع رغباته وحاجاته، بالإضافة إلى أنه يوجد العديد من التعريفات المتنوعة الأخرى مثل:
[ ف ِ ] (ع ص ) مانع. (مهذب الاسماء). بازدارنده . (آنندراج ). راننده . دورکننده و رد باطل کننده . واقی . (منتهی الارب ). دفعکننده . (آنندراج ) : حکم او را مانعی و قضای او را دافعی نباشد.
**دَفَعَ** - [د ف ع]. (ف: ثلا. لازمتع. م. بحرف).** دَفَعْتُ**،** أدْفَعُ**،** اِدْفَعْ**، مص. دَفْعٌ. 1. "دَفَعَ كُلَّ الحِسَابِ" : أدَّاهُ. "دَفَعَ الثَّمَنَ غَالِياً". 2. "دَفَعَهُ إلَى الوَرَاءِ" : رَدَّهُ. 3.
Search the world's information, including webpages, images, videos and more. Google has many special features to help you find exactly what you're looking for.
معنى و شرح دافعات في مختار الصحاح معجم عربي عربي و قاموس عربي عربي . ... دفع د ف ع : ... ج يآفيخ ويوافيخ. 1-ملتقى عظم مقدم الرأس ومؤخره. 2-موضع يتحرك من رأس الطفل يتحرك، وهو فراغ ب... + المزيد ...
دافعات هي القوة أو العوامل التي تشجع أو تدفع شخصًا أو مجموعة معينة نحو تحقيق هدف أو غرض محدد. يمكن أن تكون هذه الدافعات مادية، مثل المال أو الموارد، أو معنوية، مثل الطموح أو الرغبة في التقدم.
جستوجوی «دافعات» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
دافعة لغتنامه دهخدا. دافعة. [ ف ِ ع َ ] (ع ص ) تأنیث دافع. دافعه . یکی از قوتهای تن است نزد طبیبان .قوّه دافعه یکی از هشت خادم نفس نباتیست که فضول غذا را بیرون کند.
جستوجوی «ضیافات» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
ثلث عنزات ثاني بطن البلدية دافعات ع الخليفة الزرقة بدها شهر البقاع المرج 76066591 اغنام ماعز في لبنان | ثلث عنزات ثاني بطن البلدية دافعات ع الخليفة الزرقة بدها شهر
4- دافعات خاصه. في الأنظمه الآليه نجد أيضا دافعات خاصه وأهمها -دافعه بدون ساق -دافعه بساق مضاعف المشوار -دافعه دورانيه-دافعه مضاعفه للضغط - دافعه بساقين - دافع دورانيه (verin rotatif) 5- إيجابيات وسلبيات
علامتهایی مانند «ع»، «لا»، «ج» و ... که در آیات قرآن دیده میشود، نشانه چیست؟ - گنجینه پاسخ هااسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی پاسخگویی به سوالات دینی, پرسش و پاسخ اسلامی, پاسخ به سوالات ...
معنی واژهٔ دافعات در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب
دافع. [ ف ِ ] (ع ص ) مانع. (مهذب الاسماء). بازدارنده . (آنندراج ). راننده . دورکننده و رد باطل کننده . واقی . (منتهی الارب ). دفعکننده . (آنندراج ) : حکم او را مانعی و قضای او را دافعی نباشد. (ترجمه ٔ تاریخ ...
معنی دافعات - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید